عشق

عشق

عشق

عشق

دیروز داشتم مجله بخارا را می‌خواندم

من دیروز داشتم مجله بخارا را می‌خواندم مطالب مرحوم دکتر صدیقی و دیگر استادانی که بودند را مرور می‌کردم، خیلی دریغ خوردم، تا وقتی دکتر مصفا حال و روز خوشی داشت با هم می‌نشستیم و این غصه‌ها را می‌خوردیم حالا که دکتر مصفا حال خوشی ندارد من با بچه‌هایم درد دل می‌کنم. اصلا به کلی در عرض نمی‌دانم بگویم چند سال -فاصله مثلاً دانشگاه دوران من تا حالا که 50 سال است - یک دفعه همه چیز زیر و رو شده است، هیچ چیزی باقی نمانده است. دیروز در همین رابطه با پسرم صبحت می‌کردم، پسر من دکترای فیزیک از دانشگاه شریف دارد دو، سه سالی هم آن‌جا استادیار بود ولی نتوانست بسازد و دوام بیاورد. هرچه به ایشان اصرار کردیم که کمی تحمل کند گفت نمی‌خواهم بمانم. الان آمده در دهات ما -در فیروزکوه- درخت گردو و انار می‌کارد و کشاورزی می‌کند. پسری که هوشمندترین بچه‌ من بود و دکترای فیزیک از دانشگاه صنعتی شریف دارد در این مرحله است.

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.